کد مطلب:230596 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:302

همیشه روزگار توست
در سوگ ناكامی جهان

از جوانی امامت «جوان» آل محمد علیهم السلام



- همیشه روزگار توست

ای قامت بلند

ای طبع جوان

ای جمال گندمگون

- همیشه روزگار توست

برای بخشش و كرامت

كه ابرها همیشه بار دارند

و كویرها همیشه تشنه اند

- ای نهال تنومند دانش

در عصر شتاب بی توقف گمراهی و فریب

آواره ی كوچه های پرسشیم

در جستجوی نشانی خانه ای كه چشمه ی معرفت در آن می جوشد

- ای كودك ده ساله ی مدینه و بغداد



[ صفحه 50]



ای پیشوای صد سالگی فرزانگان خاك

كه راه صد ساله ی زمین را در یك شب آسمان پیموده ای

هنوز خاك بی طراوت زندگی هزاره های نو

نیازمند شادابی گیاه اعجاز توست

كه در باغ حضور فرزند موعودت می روید

هنوز آسمان خشك انتظارهای تازه

محتاج زلال بارش های وجود توست

كه در پنجره ی عنایت فرزند موعودت می نشیند

- همیشه روزگار توست

ای فرزند كرامت و بخشش

ای پدر دانش و بینش

همیشه روزگار توست

ای قامت جوان امامت

امروز همچنان در هر مدینه، هر بغداد و هر طوس

نبض كوچه ها در التهاب شوق گام های آن نوجوان دانشمند می زند

كه در دامنه ی كوهسار به شكوه آگاهی اش

دانشوران بلند آوازه دست خواهش زده اند

و در ساقه های شاخسار بلند ابهتش

گردن فرازان سر فروتنی به زیر افكنده اند=



[ صفحه 51]



- سیاه باد تبار آن سیاه تبر

كه آن قامت سبز سایه گستر را فروافكند

سوزان باد شرار جاودانه ی قهر الهی

در آن جان ناپاك كه جام زهر در كام روزگار افشاند

چگونه شولای بلند پیشوایی

از هیبت آسمانی تجسدت بر افتاد ؟

چگونه آن بنیان نستوه استواری

بر خاك گرم مفارقت فروریخت ؟

چگونه برگ و بار آن جسم نازنین و لطیف

به تلخی سموم سموم، پاییزی شد

چگونه خشكی و سردی زمستان بر تازگی و نشاط بهارت نشست

- همیشه روزگار توست

تا هرگاه كه سرانجام خوبی و زیبایی، تیر زشت رویان

و نتیجه ی پاكی و نیكی تیغ، زشت خواهان

و حاصل بخشش و كرم، زهر حسادت كینه ورزان خواهد بود

- همیشه روزگار توست

تا تازگی و طراوت فرزند موعودت، در كمین



[ صفحه 52]



سیاهی دودمان ام فضل است

كه همچنان در عفونتگاه خفاشان، دل سیاه به ساختن جادوی پیر زنانه خوش دارند و از سبزی هر چه نور و سپیدی گریزانند

- همیشه روزگار توست

ای دست گشاده ی بخشش

ای در گشوده ی مهربانی

ای باب الحوائج ...



[ صفحه 53]